در نعت رسول اکرم

از دم صمصام و رمح چاکران خویش کرد هم عجم را بی‌ملوک و هم عرب را بی‌صنم
مهتر اولاد آدم خواجه‌ی هر دو جهان آنکه یزدانش امات داد بر کل امم
از جلال و جاه و اقبالش خدای ذوالجلال نام او پیش از ازل با نام خود کرده رقم
او جدا کرد آن کسانی را سر از تن بی‌خلاف کز جفا بی حرمتی کردند در بیت‌الحرام
آب روی مومنان را کرد او با قدر و جاه آب چشم کافران را کرد چون آب به قم
سرور هر دو جهان و کارساز حشر و نشر آفتاب دین محمد سید عالی همم
مصطفا و مجتبا آن کز برای خیر حال در ادای وحی جبریلش ندیدی متهم
در سخن جز نام او گفتن خطا باشد خطا در هنر جز نعت او گفتن ستم باشد ستم
پیش علم و حلم وجود او کجا دارند پای عالمان عالمین و کوه قاف و ابرویم
ای سنایی جز مدیح این چنین سید مگوی تا توانی جز به نام نیک او مگشای دم