مگردان عمر من چون گل که در طفلی شود کشته | مگردان حرص من چون مل که در پیری شود برنا | |
بحرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم | بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا | |
به هرچ از اولیا گویند «زرقنی» و «وفقنی» | به هرچ از انبیا گویند «آمنا» و «صدقنا» |
مگردان عمر من چون گل که در طفلی شود کشته | مگردان حرص من چون مل که در پیری شود برنا | |
بحرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم | بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا | |
به هرچ از اولیا گویند «زرقنی» و «وفقنی» | به هرچ از انبیا گویند «آمنا» و «صدقنا» |