در نعت رسول اکرم و مدح عارف زرگر

ما جواب آن چنان شعر چنینی گفته باز شعر تو آواز داوود آن ما آن را صدا
از تو آن آید ز ما این زان که در شرط قمار پختگان را صرف بهتر خام دستان را دغا
تو فشاندی نور خود چون ماه و اندر جرم خویش مرده ریگش ماند آن گر بیش ازین دارد سها
کی شود صفرای تو ساکن ز خوان ما چو هست مطبخ ما را به جای زیر با تقصیر با
تا چو هدهد عاقلان را هم ز سر خیزد کلاه تا چو طوطی قانعان را هم ز تن روید قبا
همچو تصحیف قبا باد و چو مقلوب کلاه دشمنت اعنی هلاک و حاسدت اعنی فنا
آنت باد از راه دنیا کت کند عقل آرزو و آنت باد از روی حکمت کت کند دین اقتضا
عالم و آدم ز خلق و خلق تو آباد و خوش همچو از مادر صبی و همچو از گلبن صبا
تو نهاده بر سر ما پای و ما گفته به تو «ای نهاده پای همت بر سر اوج سما»