دارم سر خاک پایت ای دوست | آیم به در سرایت ای دوست | |
آنها که به حسن سرفرازند | نازند به خاکپایت ای دوست | |
چون رای تو هست کشتن من | راضی شدهام برایت ای دوست | |
خون نیز ترا مباح کردم | دیگر چکنم به جایت ای دوست | |
دانی نتوان کشید ازین بیش | بار ستم جفایت ای دوست |