گزینم قران است و دین محمد
|
|
همین بود ازیرا گزین محمد
|
یقینم که من هردوان را بورزم
|
|
یقینم شود چون یقین محمد
|
کلید بهشت و دلیل نعیمم
|
|
حصار حصین چیست؟ دین محمد
|
محمد رسول خدای است زی ما
|
|
همین بود نقش نگین محمد
|
مکین است دین و قران در دل من
|
|
همین بود در دل مکین محمد
|
به فضل خدای است امیدم که باشم
|
|
یکی امت کمترین محمد
|
به دریای دین اندرون ای برادر
|
|
قران است در ثمین محمد
|
دفینی و گنجی بود هر شهی را
|
|
قران است گنج و دفین محمد
|
بر این گنج و گوهر یکی نیک بنگر
|
|
کرا بینی امروز امین محمد؟
|
چو گنج و دفینت به فرزند ماندی
|
|
به فرزند ماند آن و این محمد
|
نبینی که امت همی گوهر دین
|
|
نیابد مگر کز بنین محمد؟
|
محمد بدان داد گنج و دفینش
|
|
که او بود در خور قرین محمد
|
قرین محمد که بود؟ آنکه جفتش
|
|
نبودی مگر حور عین محمد
|
ازاین حور عین و قرین گشت پیدا
|
|
حسین و حسن سین و شین محمد
|
حسین و حسن را شناسم حقیقت
|
|
بدو جهان گل و یاسمن محمد
|
چنین یاسمین و گل اندر دو عالم
|
|
کجا رست جز در زمین محمد؟
|
نیارم گزیدن همی مر کسی را
|
|
بر این هر دوان نازنین محمد
|
قران بود و شمشیر پاکیزه حیدر
|
|
دو بنیاد دین متین محمد
|
که استاد با ذوالفقار مجرد
|
|
به هر حربگه بر یمین محمد؟
|
چو تیغ علی داد یاری قران را
|
|
علی بود بیشک معین محمد
|