ترجیع بند

آن می که گر آهنگ کند بر در و بامم ماتم ز شعف زمزمه‌ی سور برآرد
آن می که چو تفسیده کند طبع فسرده سد «العطش» از سینه کافور برآرد
آن می به کسی ده که به میخانه نرفته ست تا آن میش از مست و ز مستور بر آرد
ما گوشه نشینان خرابات الستیم تا بوی میی هست در این میکده مستیم

کو مطرب خوش نغمه که آتش اثر آید کان نغمه برآرد که ز جان دود بر آید
آن نغمه که سر می و میخانه کند فاش تا زاهد پیمانه شکن شیشه گر آید
آن نغمه که چون شعله فروزد به در گوش از راه نفس بوی کباب جگر آید
آن نغمه که چون گام نهد بر گذر هوش جان رقص کنان بر سر آن رهگذر آید
آن نغمه‌ی شیرین که پرد روح به سویش مانند مگس کاو به سلام شکر آید
آن نغمه‌ی پر حال که در کوی خموشان هر ناله‌اش از عهده‌ی سد جان به درآید
ز آن نغمه خبرده به مناجاتی مسجد بی آنکه چو ما از دو جهان بی‌خبر آید
ما گوشه نشینان خرابات الستیم تا بوی میی هست در این میکده مستیم

دیری ست که ما معتکف دیر مغانیم رندیم و خراباتی و فارغ ز جهانیم
لای ته خم سندل سر ساخته یعنی ایمن شده از دردسر کون و مکانیم
چون کاسه شکستیم نه پر ماند و نه خالی بی‌کیسه‌ی بازار چه سود و چه زیانیم
ما هیچ بها بنده کم از هیچ نیرزیم هر چند که اندر گرو رطل گرانیم
شیریم سر از منت ساطور کشیده قصاب غرض را نه سگ پای دکانیم
پروانه‌ای از شعله ما داغ ندارد هر چند که چون شمع سراپای زبانیم
هشیار شود هر که در این میکده مست است اما دگرانند چنین ، ما نه چنانیم
ما گوشه نشینان خرابات الستیم تا بوی میی هست در این میکده مستیم