در خواب دیدن عاشق معشوق را

درآمد صالح شوریده در کار شدم از س بخت خفته بیدار
چو خالی دیدم از دلبر شبستان برآمد از دل پر دردم افغان
دل مجروح زارم زارتر شد درون خسته‌ام بیمارتر شد
غم هجران بدو ناگفته ماندم چو زلفش زین سبب آشفته ماندم
خروشی از من محزون برآمد نفیرم از دل پر خون برآمد
بجز باد صبا یاری ندیدم وز او به هیچ غمخواری ندیدم
که راز دل بجانانم رساند ز دید دل به درمانم رساند
پس از نالیدن و فریاد و زاری بدو گفتم ز روی بیقراری