من از این پیش بیتکی سه چهار
|
|
گفتهام زانچه هست لایق کار
|
نسخهی آن برون کن از دیوان
|
|
وقت فرصت به عزم عرض رسان
|
بنده بر وفق رای مولانا
|
|
میکند بیتهای او انها
|
«عالمی برفراز منبر گفت
|
|
که چو پیدا شود سرای نهفت
|
ریشهای سفید را ز گناه
|
|
بخشد ایزد بریشهای سیاه
|
باز ریش سیاه روز امید
|
|
باشد اندر پناه ریش سفید
|
مردکی سرخ ریش حاضر بود
|
|
چنک در ریش زد چو این بشنود
|
گفت ما خود در این شمار نهایم
|
|
در دو گیتی به هیچ کار نهایم
|
بنده آن سرخ ریش مظلوم است
|
|
که ز انعام شاه محروم است
|
ملک او تا به حشر باقی باد
|
|
مهر و ماهش ندیم و ساقی باد»
|