صوفی اگرش بادهی صافی نچشانند | صاحبنظران صوفی صافیش نخوانند | |
بنگر که مقیمان سراپردهی وحدت | در دیر مغان همسبق مغبچگانند | |
رو گوش کن از زمزمهی ناله ناقوس | آن نکته که ارباب خرد واله از آنند | |
در حلقهی رندان خرابات مغان آی | تا یکنفس از خویشتنت باز رهانند | |
از کعبه چه پرسی خبر اهل حقیقت | کاین طایفه در کوی خرابات مغانند | |
از مغبچگان میشنوم نکتهی توحید | و ارباب خرد معنی این نکته ندانند | |
سر حلقهی رندان خرابات چو خواجوست | زان همچو نگینش همه در حلقه نشانند |