در مدح امیر ابو احمد محمد بن سلطان محمود

بر تخته‌ی عمر او نوشته چندانکه او را هوا بود عام
«ارجو» که مردی شود مبارز کز پیل نندیشد و ز ضرغام
با پیل پیلی کند به میدان با شیر شیری کند به آجام
اندر سخاوت به جای خورشید وندر شجاعت به جای بهرام
تدبیر او روی مملکت شوی شمشیر او خون دشمن آشام
در جنگ جستن چو طوس نوذر در دیو کشتن چو رستم سام
بر دوستداران دولت خویش گیتی نگه داشته به صمصام
پیش پدر با امیر نامی جوید به روز مبارزت نام
تیغش کند بر زمانه پیشی تیرش برد سوی خصم پیغام
ای شهریار ملوک عالم ای بازوی دین و پشت اسلام
نشگفت باشد که چون تو باشد فرزند تو نامدار و فهام
تا لاله روید ز تخم لاله بادام خیزد ز شاخ بادام
تا چون بخندد بهار خرم از لاله بینی بر کوه اعلام
تو کامران باش و دشمن تو سرگشته و مستمند و بدکام
گیتی ترا یار گردون ترا یار گیتی ترا رام روز تو پدرام
از ساحت تو برگشته اندوه پیوسته ز ایزد به تو بر اکرام