در مدح محمد بن محمود بن ناصرالدین

ای جهان داوری که نام نکو سوی تو کرد زان جهان آهنگ
آفریننده‌ی جهان به تو داد نیروی رستم و هش هوشنگ
نشود بر تو زایچ روی به کار هیچ دستان و تنبل و نیرنگ
خسروا خوبتر ز صورت تو صورتی نیست در همه ارتنگ
دشمن تو ز تو چنان ترسد که ز باز شکار دوست کلنگ
زهره‌ی دشمنان به روز نبرد بر درانی چو شیر سینه‌ی رنگ
تا به روم اندرون نیاید چین تا به چین اندرون نیاید زنگ
شاد باش و دو چشم دشمن تو سال و مه از گریستن چو وننگ
دست و گوش تو جاودان پر باد از می روشن و ترانه‌ی چنگ
مهرگانت خجسته باد و دلت برکشیده بر اسب شادی تنگ