در مدح امیر ایاز اویماق منظور و محبوب سلطان محمود

جز او در پیش سلطان نیز کس بود جز او سلطان غلامان داشت بسیار
اگر چون میر یک تن بود از ایشان نه چندان بد مر او را گرم بازار
خداوند جهان مسعود محمود که او را زر همی‌بخشد به خروار
جز او را از همه میران کرا داد به یک بخشش چهل خروار دینار
ندادندیش چندین گر نبودی به چندین و به صد چندین سزاوار
به جای قدر میر و همت شاه تو این را خواردار و اندک انگار
به جایی برد خواهد خسرو او را که سالاران بدو گردند سالار
بدو بخشید مال خطه‌ی بست خراج خطه‌ی مکران و قزدار
کجا گردد فراموش آنچه او کرد ز بهر خدمت شاه جهاندار
میان لشکر عاصی نگه داشت وفا و عهد آن خورشید احرار
به روز روشن از غزنین برون رفت همی‌زد با جهانی تا شب تار
نماز شام را چندان نخوابید که دشت از کشته شد با پشته هموار
گروهی را از آن شیران جنگی بکشت و مابقی را داد زنهار
جز او هرگز که کرده‌ست این به گیتی بخوان شهنامه و تاریخ و اخبار
خدایا ناصر او باش و از قدر سر رایاتش از خورشید بگذار
جهان از بد سکالانش تهی کن چنان کز دلقک بی‌شرم طرار