در مدح یمین‌الدوله سلطان محمود غزنوی

به ماهی چهار میر، به ماهی چهار شاه به ماهی چهار شهر، بکند از بن و ز بار
یکی را به کوه سر ، یکی را به کوه شیر یکی را به دشت گنج، یکی را به رودبار
ازین پس علی تکین، دگر ارسلان تکین سه دیگر طغان تکین، قدر خان بادسار
یکی گم شود به خاک، یکی گم شود به گور یکی درفتد به چاه، یکی برشود به دار
ملک باده‌ای به دست، سماعی نهاده پیش یکی طرفه بر یمین، یکی طرفه بر یسار
یکی چون عقیق سرخ، یکی چون حدیث دوست یکی چون مه درست، یکی چون گل ببار
بهارش خجسته باد، دلش آرمیده باد جهان را بدو سکون، بدو ملک را قرار
یکی را مباد عزل، یکی را مباد غم یکی باد بی‌زوال، یکی باد بی‌کنار
بداندیش او به جان، بدی خواه او به تن نکوخواه او ز یسر، نصیحتگر از یسار
یکی مستمند باد، یکی باد دردناک یکی باد شادکام، یکی باد شادخوار
سرایش ز روی خوب، ولایت ز عدل و داد بساط از لب ملوک، در خانه از سوار
یکی گشته چون بهار، یکی گشته چون بهشت یکی گشته پر نگار، یکی گشته استوار