هر چه کردم به ره عشق وفا بود، وفا
|
|
وانچه دیدم به مکافات جفا بود ، جفا
|
شربت من ز کف یار الم بود، الم
|
|
قسمت من ز در دوست بلا بود، بلا
|
سکه عشق زدن محض غلط بود ، غلط
|
|
عاشق ترک شدن عین خطا بود، خطا
|
یار خوبان ستم پیشه گران بود ، گران
|
|
کار عشاق جگر خسته دعا بود، دعا
|
همه شب حاصل احباب فغان بود، فغان
|
|
همه جا شاهد احوال خدا بود، خدا
|
اشک ما نسخهی صد رشته گهر بود، گهر
|
|
درد ما مایهی صد گونه دوا بود، دوا
|
نفس ما از مدد عشق قوی بود، قوی
|
|
سر ما در ره معشوق فدا بود، فدا
|
دعوی پیر خرابات به حق بود، به حق
|
|
عمل شیخ مناجات ریا بود، ریا
|
هر که جز مهر تو اندوخت هوس بود، هوس
|
|
آن که جز عشق تو ورزید هوا بود، هوا
|
هر ستم کز تو کشیدیم کرم بود،کرم
|
|
هر خطا کز تو به ما رفت عطا بود، عطا
|
زخم کاری زفراق تو به جان بود، به جان
|
|
جان سپاری به وصال تو به جا بود، بجا
|
در همه عمر فروغی به طلب بود، طلب
|
|
در همه حال وجودش به رجا بود، رجا
|