گل به نیل تو ندارم من و گلگون قدحی
|
|
میخورم تا ز گل گور دمد خار مرا
|
میخورم می که مرا دایه بر این ناف زده است
|
|
نبرد سرزنش تو ز سر کار مرا
|
چند تهدید سر تیغ دهی کاش بدی
|
|
دست در گردن تیغ تو حلیوار مرا
|
از تو منت نپذیرم که ملکوار چو شمع
|
|
تخت زرین نهی اندر صف احرار مرا
|
منتی دارم اگر بر سر نطعم چو چراغ
|
|
بنشانی خوش و آنگه بکشی زار مرا
|
کس به عیار فرستادی و گفتی که به سر
|
|
خون بریزد به سر خنجر خونخوار مرا
|
وز پی آنکه ز سر تو خبردار شوم
|
|
کس فرستاد به سر اندر عیار مرا
|
تیغ عیار چه باید ز پی کشتن من
|
|
هم تو کش کز تو نیاید به دل آزار مرا
|
تو نکوتر کشی ایرا تو سبک دست تری
|
|
خیز و برهان ز گراندستی اغیار مرا
|
کافر و مست همی خوانی خاقانی مرا
|
|
کس مبیناد چو او ممن و هشیار مرا
|