در ستایش سلطان ابو سعید

نام مهدی ز مهد مشتق شد عصمت شاه مهد مطلق شد
بر خلایق ز بس بلندی رای روی او را عزیز کرد خدای
هر که با نامش آشنا گردید همه حاجات او روا گردید
چرخ بسته میان به طاعت او بحر محتاج استطاعت او
درچمن گفته بلبل و قمری مدح این گلبن اولوالامری
عقل همتای او ندارد یاد چرخ مانند او ندید و نزاد
ز صفش نام بده چتر و علم در کفش کام دیده تیغ و قلم
فتح با رایتش به همراهی ملک بگرفته ماه تا ماهی
از دلش جمله داد و دین زاید ملک را خود ملک چنین باید
جاودان جمله داد و دین زاید ملک را خود ملک چنین باید
جاودان باد و بر خوراد از بخت شاه بغداددار کسری تخت
شرعین الکمال بادا دور از چنین شاه و از چنین دستور