ای که عمری سر من بر خط فرمان تو بود | تو به فرمان خودی، من به رضای تو هنوز | |
گر به شاهی برسم، سایه ز من باز مگیر | که گدای توام، ای دوست، گدای تو هنوز | |
اوحدی، قصه ز سر گیر و بر دوست بنال | که بگوشش نرسیدست دعای تو هنوز | |
راست گو : کز سر مهر منت، ای ماه، که برد؟ | که زد این راه؟ دلت را دگر از راه که برد؟ |