بود ایجاد و اعدام دو عالم
|
|
چو خلق و بعث نفس ابن آدم
|
همیشه خلق در خلق جدید است
|
|
و گرچه مدت عمرش مدید است
|
همیشه فیض فضل حق تعالی
|
|
بود از شان خود اندر تجلی
|
از آن جانب بود ایجاد و تکمیل
|
|
وز این جانب بود هر لحظه تبدیل
|
ولیکن چو گذشت این طور دنیی
|
|
بقای کل بود در دار عقبی
|
که هر چیزی که بینی بالضرورت
|
|
دو عالم دارد از معنی و صورت
|
وصال اولین عین فراق است
|
|
مر آن دیگر ز «عند الله باق» است
|
مظاهر چون فتد بر وفق ظاهر
|
|
در اول مینماید عین آخر
|
بقا اسم وجود آمد ولیکن
|
|
به جایی کان بود سائر چو ساکن
|
هر آنچ آن هست بالقوه در این دار
|
|
به فعل آید در آن عالم به یک بار
|