| کسی مرد تمام است کز تمامی | کند با خواجگی کار غلامی | |
| پس آنگاهی که ببرید او مسافت | نهد حق بر سرش تاج خلافت | |
| بقایی یابد او بعد از فنا باز | رود ز انجام ره دیگر به آغاز | |
| شریعت را شعار خویش سازد | طریقت را دثار خویش سازد | |
| حقیقت خود مقام ذات او دان | شده جامع میان کفر و ایمان | |
| به اخلاق حمیده گشته موصوف | به علم و زهد و تقوی بوده معروف | |
| همه با او ولی او از همه دور | به زیر قبههای ستر مستور |