در نعت رسول اکرم (ص)

مشعله داران کویش هر مهی ماهی کنند سایبان در گهش زین مهر چتر آسا زنند
گر چه نگرفت از جهان زر، خاک بیزان درش توده‌ی زر در ره خورشید زر پالا زنند
چاکران او بدون حق فرو نارند سر بندگان او قدم بر اولی و اخری زنند
خاصگان او ندیم مجلس خاص قدم با چنین نسبت کجا دم ز آدم و حوا زنند؟
دوستی حق نیابی در دلی بی‌دوستیش مهر مهر او و مهر حق همه یکجا زنند
هر که او را دوست‌تر از خود ندارد رانده‌ای است ور چه دارد یک جهان طاعت به رویش وازنند
ور همه عالم گنه دارد، چو او را دوست داشت خمیه‌ی جاهش درون جنت‌الماوی زنند
هر که او دعوی بینایی کند بی پیرویش رهروانش خاک در چشم جهان پیما زنند
چون عراقی پیرو او شد سزد گر روز حشر خیمه‌ی قدرش ورای ذروه‌ی اعلا زنند