در مدح شیخ بهاء الدین زکریا ملتانی

ناشر علم‌الیقین کاشف عین‌الیقین واجد حق‌الیقین هادی مهدی خطاب
مفضل فاضل پناه عالم عالم نواز مکمل کامل صفات عالی عالی‌جناب
پرسی اگر در جهان کیست امام‌الامام؟ نشنوی از آسمان جز زکریا جواب
نیستی ار مستحیل از پس آل رسول آمدی از حق یقین وحی بدو صد کتاب
در نظر همتش هر دو جهان نیم جو در کف دریا و شش هفت فلک یک حباب
سالک مسلوک را در بر او بازگشت طالب مطلوب را از در او فتح باب
سده‌ی اقبال او قبله‌ی اهل ثواب کعبه‌ی افضال او مامن اهل‌العقاب
نظرة انعامه روح قلوب الصدور تربت اقدامه کحل عیون النقاب
ای به تو روشن جهان ذره چه گوید ثنا؟ خاطر من شب پره مدح تو خورشید تاب
پیش سلیمان چو مور تحفه‌ای آرم ملخ مجلس داود را نغمه طنین ذباب
خاک درت را از آن دردسری می‌دهم بو که دهد بوی او درد دلم را گلاب
چنگ به فتراک تو زان زده‌ام بنده‌وار تا کنیم روز عرض با خدمت هم رکاب
در کنف لطف تو برده عراقی پناه درگه رحمان بود عاجزکان را مب
گر شنود مصطفی مدحت حسان تو گویدم احسنت قد جرت کنوزالصواب
باد به انفاس تو زنده دل عاشقان تا بود انفاس خلق در دو جهان بی‌حساب
چاکر درگاه تو اهل سما چون ملوک خاک کف پای تو اهل زمین چون تراب