ایضا درخواست شراب کند

ایا دقیق نظر مهتری که گاه سخا توانی ار بچکانی همی از آتش آب
به پیش دست سخی تو از خجالت و شرم به جای قطره‌ی باران عرق چکد ز سحاب
سه کس به زاویه‌ای در نشسته مخموریم به یاد باده‌ی دوشینه هرسه مست و خراب
به ذروه‌ی فلک و ماه برکشیده سرود ز چهره‌ی طرب و لهو برگرفته نقاب
امید ما پس از ایزد به جود تست که نیست ز ساز مجلس ما هیچ جز کباب و رباب
مصاف عشرت ما بشکند زمانه اگر تو نشکنی بتفضل خمار ما به شراب