ای دوست، دزد حاجب و دربان نمی‌شود

اندرز کرد مورچه فرزند خویشرا گفت این بدان که مور تن آسان نمی‌شود
آنکس که همنشین خرد شد، ز هر نسیم چون پر کاه بی سر و سامان نمی‌شود
دین از تو کار خواهد و کار از تو راستی این درد با مباحثه درمان نمی‌شود
آن کو شناخت کعبه‌ی تحقیق را که چیست در راه خلق خار مغیلان نمی‌شود
ظلمی که عجب کرد و زیانی که تن رساند جز با صفای روح تو جبران نمی‌شود
ما آدمی نیم، از ایراک آدمی دردی کش پیاله‌ی شیطان نمی‌شود
پروین، خیال عشرت و آرام و خورد و خواب از بهر عمر گمشده تاوان نمی‌شود