داستان هفتخوان اسفندیار

چو جنگ آیدش پیش جنگ آورد سر شهریاران به چنگ آورد
بدان کس که گردن نهد گنج خویش ببخشد نیندیشد از رنج خویش
جهان را جهاندار محمود باد ازو بخشش و داد موجود باد
ز رویین دژ اکنون جهاندیده پیر نگر تا چه گوید ازو یاد گیر