چو نزدیک شهر سمنگان رسید

نشستند با رودسازان به هم بدان تا تهمتن نباشد دژم
چو شد مست و هنگام خواب آمدش همی از نشستن شتاب آمدش
سزاوار او جای آرام و خواب بیاراست و بنهاد مشک و گلاب