بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ | گر کافر و گبر و بتپرستی بازآ | |
این درگه ما درگه نومیدی نیست | صد بار اگر توبه شکستی بازآ |
□
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما | یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما | |
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما | یا دل بر ما فرست یا دلبر ما |
□
ای کرده غمت غارت هوش دل ما | درد تو شده خانه فروش دل ما | |
رمزی که مقدسان ازو محرومند | عشق تو مر او گفت به گوش دل ما |
□
مستغرق نیل معصیت جامهی ما | مجموعهی فعل زشت هنگامهی ما | |
گویند که روز حشر شب مینشود | آنجا نگشایند مگر نامهی ما |
□
مهمان تو خواهم آمدن جانانا | متواریک و ز حاسدان پنهانا | |
خالی کن این خانه، پس مهمان آ | با ما کس را به خانه در منشانا |
□
من دوش دعا کردم و باد آمینا | تا به شود آن دو چشم بادامینا | |
از دیدهی بدخواه ترا چشم رسید | در دیدهی بدخواه تو بادامینا |
□
بر تافت عنان صبوری از جان خراب | شد همچو ر کاب حلقه چشم از تب و تاب | |
دیگر چو عنان نپیچم از حکم تو سر | گر دولت پابوس تو یابم چو رکاب |
□
گه میگردم بر آتش هجر کباب | گه سر گردان بحر غم همچو حباب | |
القصه چو خار و خس درین دیر خراب | گه بر سر آتشم گهی بر سر آب |
□
کارم همه ناله و خروشست امشب | نیصبر پدیدست و نه هو شست امشب | |
دوشم خوش بود ساعتی پنداری | کفارهی خوشدلی دوشست امشب |
□
از چرخ فلک گردش یکسان مطلب | وز دور زمانه عدل سلطان مطلب | |
روزی پنج در جهان خواهی بود | آزار دل هیچ مسلمان مطلب |