یک دمک، با خودآ، ببین چه کسی

یک دمک، با خودآ، ببین چه کسی از که دوری و با که هم نفسی
ناز بر بلبلان بستان کن! تو گلی، گل، نه خاری و نه خسی
تا کی ای عندلیب عالم قدس! مایل دام و عاشق قفسی؟
تو همایی، همای، چند کنی گاه، جغدی و گاه، خرمگسی؟
ای صبا! در دیار مهجوران گر سر کوچه‌ی بلا برسی
با بهائی بگو که با سگ نفس تا به کی بهر هیچ در مرسی