آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار
|
|
از دست رفت صبرم، ای ناقه! پای بردار
|
ای ساربان، ! خدا را؛ پیوسته متصل ساز
|
|
ایوار را به شبگیر، شبگیر را به ایوار
|
در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد
|
|
ای دیده! اشک میریز، ای سینه! باش افگار
|
هر سنگ و خار این راه، سنجاب دان و قاقم
|
|
راه زیارت است این، نه راه گشت بازار
|
با زائران محرم، شرط است آنکه باشد
|
|
غسل زیارت ما، از اشک چشم خونبار
|
ما عاشقان مستیم، سر را ز پا ندانیم
|
|
این نکتهها بگیرید، بر مردمان هشیار
|
در راه عشق اگر سر، بر جای پا نهادیم
|
|
بر ما مگیر نکته، ما را ز دست مگذار
|
در فال ما نیاید جز عاشقی و مستی
|
|
در کار ما بهائی کرد استخاره صد بار
|