استدعاء امیر ترک مخمور مطرب را بوقت صبوح و تفسیر این حدیث کی ان لله تعالی شرابا اعده لاولیائه اذا شربوا سکروا و اذا سکروا طابوا الی آخر الحدیث می در خم اسرار بدان می‌جوشد تا هر که مجردست از آن می نوشد قال الله تعالی ان الابرار یشربون این می که تو می‌خوری حرامست ما می نخوریم جز حلالی «جهد کن تا ز نیست هست شوی وز شراب خدای مست شوی»

بعد از آن این دو به بیهوشی روند والد و مولود آن‌جا یک شوند
چونک کردند آشتی شادی و درد مطربان را ترک ما بیدار کرد
مطرب آغازید بیتی خوابناک که انلنی الکاس یا من لا اراک
انت وجهی لا عجب ان لا اراه غایة القرب حجاب الاشتباه
انت عقلی لا عجب ان لم ارک من وفور الالتباس المشتبک
جت اقرب انت من حبل الورید کم اقل یا یا نداء للبعید
بل اغالطهم انادی فی القفار کی اکتم من معی ممن اغار