دولت ترکان که بلندی گرفت
|
|
مملکت از داد پسندی گرفت
|
چونکه تو بیدادگری پروری
|
|
ترک نهای هندوی غارتگری
|
مسکن شهری ز تو ویرانه شد
|
|
خرمن دهقان ز تو بیدانه شد
|
زامدن مرگ شماری بکن
|
|
میرسدت دست حصاری بکن
|
عدل تو قندیل شب افروز تست
|
|
مونس فردای تو امروز تست
|
پیرزنانرا بسخن شاد دار
|
|
و این سخن از پیرزنی یاد دار
|
دست بدار از سر بیچارگان
|
|
تا نخوری پاسخ غمخوارگان
|
چند زنی تیر بهر گوشهای
|
|
غافلی از توشه بی توشهای
|
فتح جهان را تو کلید آمدی
|
|
نز پی بیداد پدید آمدی
|
شاه بدانی که جفا کم کنی
|
|
گرد گران ریش تو مرهم کنی
|
رسم ضعیفان به تو نازش بود
|
|
رسم تو باید که نوازش بود
|
گوش به دریوزه انفاس دار
|
|
گوشه نشینی دو سه را پاس دار
|
سنجر کاقلیم خراسان گرفت
|
|
کرد زیان کاینسخن آسان گرفت
|
داد در این دور برانداختست
|
|
در پر سیمرعغ وطن ساختست
|
شرم درین طارم ازرق نماند
|
|
آب درین خاک معلق نماند
|
خیز نظامی ز حد افزون گری
|
|
بر دل خوناب شده خون گری
|