روزی از روزهای دیماهی
|
|
چون شب تیر مه به کوتاهی
|
از دگر روز هفته آن به بود
|
|
ناف هفته مگر سهشنبه بود
|
روز بهرام و رنگ بهرامی
|
|
شاه با هردو کرده هم نامی
|
سرخ در سرخ زیوری بر ساخت
|
|
صبحگه سوی سرخ گنبد تاخت
|
بانوی سرخ روی سقلابی
|
|
آن به رنگ آتشی به لطف آبی
|
به پرستاریش میان در بست
|
|
خوش بود ماه آفتابپرست
|
شب چو منجوق برکشید بلند
|
|
طاق خورشید را درید پرند
|
شاه از آن سرخ سیب شهدآمیز
|
|
خواست افسانهای نشاطانگیز
|
نازنین سر نتافت از رایش
|
|
در فشاند از عقیق در پایش
|
کای فلک آستان درگه تو
|
|
قرص خورشید ماه خرگه تو
|
برتر از هر دری که بتوان سفت
|
|
بهتر از هر سخن که بتوان گفت
|
کس به گردت رسید نتواند
|
|
کور باد آنکه دید نتواند
|
چون دعائی چنین به پایان برد
|
|
لعل کان را به کان لعل سپرد
|