- ۶۰۱ کیست آن مه؟ که میرود نازان
- ۶۰۲ ای کس ما، چون شدی باز مطیع کسان؟
- ۶۰۳ ای پیک نامه بر، خبر او به ما رسان
- ۶۰۴ ای صبا، حال من بدو برسان
- ۶۰۵ این دلبران که میکشدم چشم مستشان
- ۶۰۶ شب قدرست و روز عید زلف و روی این ترکان
- ۶۰۷ تا برگذشت پیشم باز آن پری خرامان
- ۶۰۸ کأس می در دست و کوس عشق بر بامستمان
- ۶۰۹ قصهی یار سبک روح نگفتم به گرانان
- ۶۱۰ به ترک وصل آن تنگ شکر کردن، توان؟ نتوان
- ۶۱۱ آن کمان ابرو به تیر انداختن
- ۶۱۲ تا به کی این بستن و بگسیختن؟
- ۶۱۳ ترا رسد گره مشک بر قمر بستن
- ۶۱۴ امشب ز هجر یار بخواهم گریستن
- ۶۱۵ سهل باشد روزه از نانی و آبی داشتن
- ۶۱۶ چو دل نمیدهد از کوی دوست برگشتن
- ۶۱۷ شیرینتر از دلدار من دلدار نتوان یافتن
- ۶۱۸ از تو میسر نشد کنار گرفتن
- ۶۱۹ تا ندانی ز جسم و جان مردن
- ۶۲۰ بار بربستیم، ازین منزل به در باید شدن