- ۴۱ زهی از نور روی تو چراغ آسمان روشن
- ۴۲ ای تو را در کار دنیا بوده دست افزار دین
- ۴۳ چو بگذشت از غم دنیا به غفلت روزگار تو
- ۴۴ و باز به سعدی فرستاده است
- ۴۵ فی نعت نبی اکرم «ص»
- ۴۶ ای هشت خلد را به یکی نان فروخته!
- ۴۷ منم یارا بدین سان اوفتاده
- ۴۸ زهی رخت به دلم رهنمای اندیشه
- ۴۹ عروس چمن راست زیور شکوفه
- ۵۰ ای ز عکس روی تو چون مه منور آینه
- ۵۱ زهی ز طرهی تو آفتاب در سایه
- ۵۲ ای دل بنه سر و مکش از کوی یار پای
- ۵۳ این قطعه را به دوست خود شیخ نور الدین فرزند شیخ محمود نوشت
- ۵۴ ای ز بازار جهان حاصل تو گفتاری
- ۵۵ دلبرا تا تو یار خویشتنی
- ۵۶ ملک دنیا و مردمان در وی
- ۵۷ ای صبا با دم من کن نفسی همراهی