ای دل اندر عشق، دل در یار ده
|
|
کار او کن جان و دل در کار ده
|
چند باشی در حجاب خود نهان
|
|
دلبرت صد بار آمد بار ده
|
یا برو گر ممنی اسلام آر
|
|
یا بیا گر کافری اقرار ده
|
خون خوری بر روی آن دلدار خور
|
|
خون دهی بر روی آن دلدار ده
|
آرزوهای تو بتهای تواند
|
|
جمله بتهات بر دیوار ده
|
پس در آتش چون خلیل بتشکن
|
|
جانت را شایستگی یار ده
|
ساقیا خمخانه را بگشای در
|
|
عاشقان را بادهی ابرار ده
|
زاهدان را از وجود خویشتن
|
|
وارهان و دردی خمار ده
|
چند پوشی دلق دام زرق را
|
|
دلق پوشان را کنون زنار ده
|
چون شود شایستهی ره جان تو
|
|
اهل دل را تحفه چون عطار ده
|