- ۲۸۱ نه سیم نه دل نه یار داریم
- ۲۸۲ آمد گه آنکه ساغر آریم
- ۲۸۳ ما عشق روی آن نگاریم
- ۲۸۴ خیز تا می خوریم و غم نخوریم
- ۲۸۵ خیز تا دامن ز چرخ هفتمین برتر کشیم
- ۲۸۶ ما قد ترا بندهتر از سرو روانیم
- ۲۸۷ گرچه از جمع بی نیازانیم
- ۲۸۸ ما همه راه لب آن دلبر یغما زنیم
- ۲۸۹ او چنان داند که ما در عشق او کمتر زنیم
- ۲۹۰ باز ماندم در بلایی الغیاث ای دوستان
- ۲۹۱ سنایی را یکی برهان ز ننگ و نام جان ای جان
- ۲۹۲ مرا عشقت بنامیزد بدانسان پرورید ای جان
- ۲۹۳ تماشا را یکی بخرام در بستان جان ای جان
- ۲۹۴ جانا نخست ما را مرد مدام گردان
- ۲۹۵ ای وصل تو دستگیر مهجوران
- ۲۹۶ عاشقی گر خواهد از دیدار معشوقی نشان
- ۲۹۷ چون در معشوق کوبی حلقه عاشقوار زن
- ۲۹۸ چنگ در فتراک عشق هیچ بت رویی مزن
- ۲۹۹ جام را نام ای سنایی گنج کن
- ۳۰۰ ساقیا مستان خواب آلوده را بیدار کن