سر نهم بر کف یایت و آنگاه | لیتنی کنت ترا با گویم |
□
باز آ که شهر بی تو تاریک و تیره باشد | در شهر بی تو نتوان والله که در جهان هم | |
خواهی بدیده بنشین خواهی به سینه جاکن | سلطان هر دو ملکی این زان تست وآن هم | |
صد منت از تو بر من کز دولت جمالت | بد نام شهر گشتم رسوای مردمان هم |