قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمی‌گشایم هیچ کس را از یاران نمی‌شناسم کی او من باشد برو

پس دوتا باید کمند اندر صور گرچه یکتا باشد آن دو در اثر
گر دو پا گر چار پا ره را برد همچو مقراض دو تا یکتا برد