- ۱ در صفت بهار و مدح ابوالحسن
- ۲ همیریزد میان باغ، للها به زنبرها
- ۳ چو از زلف شب بازشد تابها
- ۴ غرابا مزن بیشتر زین نعیقا
- ۵ ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما
- ۶ دوستان! وقت عصیرست و کباب
- ۷ در خمار می دوشینم ای نیک حبیب
- ۸ آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست
- ۹ در مدح سلطان مسعود غزنوی
- ۱۰ الا وقت صبوحست، نه گرمست و نه سردست
- ۱۱ چرخست ولیکن نه درو طالع نحسست
- ۱۲ سپیدهدم که وقت کار عامست
- ۱۳ در وصف خزان و مدح احمدبن عبدالصمد وزیر سلطان مسعود
- ۱۴ می بر کف من نه که طرب را سبب اینست
- ۱۵ این قصر خجسته که بنا کردهای امسال
- ۱۶ در وصف نوروز و مدح خواجه ابوالحسن بن حسن
- ۱۷ در مدح ابوحرب بختیار
- ۱۸ به فال نیک و به روز مبارک شنبد
- ۱۹ جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد
- ۲۰ در وصف بهار و مدح فضل بن محمد حسینی